یاداشت روز: حاجی تولدت مبارک
یاداشت روز: حاجی تولدت مبارک
از سرزمين منا كه ميآيي. وقتي عطر شهر مكه در مشامت ميپيچد، بياختيار ميخواهي از ازدحام خيابانها بگذري و به خنكاي مسجدالحرام برسي، تا يك بار ديگر چشمهايت را از پرده سياه كعبه پُر كني. يك بار ديگر روبروي ناودان طلا بنشيني و فاصله قنوتهايت را تا ناودان از اشك لبريز كني. اين حال نه براي تو، براي همه كساني اتفاق ميافتد كه در سرزمين آرزوها احساس كردهاند به آرزوهايشان رسيدهاند.
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
به كعبه كه ميآيي ميخواهي دهليزهاي قلبت از تپش خدا پر شود و به خودت، به خدايت، به مسجدالحرام قول ميدهي كه پس از اين آن گونه باشي كه زمان از آمدن تو به محضر خدا جلوگيري نكند. حضور تو در مسجدالحرام اين بار با قبل فرق ميكند. تو از يك سفر سه روزه آمدهاي، سفري كه از تو آغاز شده و به تو ختم شده است. سفري از درون به درون، از قلب به قلب، از عقل به عقل، از عشق به عشق. و اين همان راهي است كه بايد براي هميشه بروي.
تو اينجا كه دستهايت را بالا ميبري فكر ميكني شرجي آن لطيفتر از قبل است. فكر ميكني چشمهايت ابرهاي بارانزاي استجابت است. فكر ميكني خدا در قلبت خانه كرده است و درست فكر ميكني. تو از سفر سه روزة رها شدن آمدي. و حالا آزادانه ميتواني با خدايت صحبت كني. احساس ميكني زودتر باراني ميشوي، چون تو ديگر آن آدم گذشته نيستي. دوباره متولد شدهاي، پاكِ پاك، روحت ديگر در بند زندان هوس نيست. تو ميتواني اراده كني چشمهايت را ببندي و مثل فرشتگان تا عرض قد بكشي.
بايد براي اين لحظات فكري كرد، بايد قلبت را از سينه بيرون بياوري و بر دستهايت به سمت كعبه بالا ببري و به او بگويي اي خدا اين قلب از غير تو خالي شده است، نميخواهم ديگر چيزي به جز تو در نبض لحظات من باشد. تا خداوند هم دستي رحمت آباد بر آن بكشد.
آري برگشتن به كعبه، رسيدن به مسجدالحرام، پس از سه روز، خود آغازي ديگر است براي زندگي كردن. يادت باشد روز حشر از خدا خواهي خواست كه تو را بار ديگر به دنيا بازگرداند، تا خوبيها را منتشر كني.
امروز خدا نياز آن روز هولناكت را برآورده كرده است. تو بار ديگر به زمين آمده، بار ديگر متولد شدهاي. يعني پس از تولد آيا دوباره تمام آن خطاها را تكرار خواهي كرد؟ هيهات كه اگر اينگونه باشد همه چيز را به هوسهاي زودگذرمان فروختهاي. پس از اين سه روز تو آدم يك روزهاي هستي كه تازه به دنيا آمده است، با اين تفاوت كه يك دوره بندگي را پشت سر گذاشتهاي و ميداني لبخندهاي خدا چه حلاوتي دارد و غضب او چه آتشي به جانت ميزند. حاجي تولدت مبارك!